بعضی از متخصصین، هنگام بحث از بی علاقگی ادعا کرده اند که کارهای فکری و مشغول کننده مایه ناتوانی جنسی می شوند و برای مثال: زندگانی دانشمندان، بحث و مناقشه درباره معاملات بزرگ، حل مسائل مشکل ریاضی و کوشش برای ایجاد اثر هنری، را ذکر کرده اند. اما این ادعا درست نیست. زیرا اغلب دانشمندان گذشته از اینکه دچار ناتوانی نیستند بلکه قدرت جنسی آنها نیز بسیار قوی می باشد، با این تفاوت که توجه خود را از میل جنسی به مسائل علمی و کارهای تحقیقاتی معطوف کرده اند و هر وقت هم که کارشان را تعطیل می نمایند و یا چندان فعالیتی نمی کنند، بزندگانی جنسی طبیعی خودشان بر می گردند بعضی دانشمندان چنین بنظر می رسند که اصلا دارای میل جنسی نیستند، علت این وضع اینست که زنان این اشخاص آن استعداد و قابلیت را ندارند که توجه همسرانشان را به سوی خود جلب کنند و از اینرو است که آنان به قدری سرگرم کارهایشان می شوند که هیچگونه وقتی برای توجه به میل جنسی برای خودشان نمی گذارند.
موارد دیگری هم هست که گناه ناتوانی را به گردن فعالیتهای خارجی و شغل مردان می اندازند و حال آنکه حقیقت خلاف اینست. و علت اصلی اینست که چنین اشخاصی چون خود را از لحاظ جنسی ناتوان تصور می کنند، ناچار خویشتن را در کارهای دیگر غرق می سازند. چنین مردانی از لحاظ جنسی دچار هیچگونه عارضه ای نیسند ولی عده شان نیز بسیار کم است.
حس محافظت خودف در انسان یکی از حسهای بسیار ضروری است که از همان روز تولد وجود دارد. اگر این حس در انسان نباشد، او در کوچه و خیابان زیر اتومبیل می رود. یا بر اثر عوارض دیگری از بین می رود. اما این حس محافظت مخصوصا در شرایط زندگانی امروزه اهمیت بسیاری کسب کرده است وقتیکه این ترس، از حد خود بیشتر گردد باعث می شود که گاهی از چیزهائی هم که هیچگونه ترسی ندارند بترسیم.
لیست چیزهائی را که ما از آنها می ترسیم نمی توانیم بنویسیم و شماره آنها را تعیین کنیم. زیرا امروزه، از همه چیز می ترسیم. حتی از خود ترس هم ترس داریم.
اغلب انواع ناتوانی، حاصل چنین ترسهائی است که زائیده مخیله می باشد اما انسانی که دچار چنین فلاکتهائی شده است، آنها را عین حقیقت می شمارد.
ترس از عدم موفقیت، در شب رفاف، بوفور دیده می شود و همین ترس، اغلب خود تولید ناتوانی می کند. یعنی مردی که مدتها آرزوئی را در دل می پرورانده بالاخره به آن می رسد اما در همان شبی که به آرزوی خود رسیده است در خود احساس ناتوانی می کند گرچه ممکن است این ضعف نتیجه تماسهای ناقص و تسلیم های نیمه کاره دوره نامزدی و عشقبازی باشد ولی علت اصلی آن تردید و نگرانی مرد در هنگام ورود به حجله است.
ناتوانی در شب زفاف خیلی زیاد دیده می شود. گرچه این حادثه جز و مشکل ترین لحظات زندگی انسان است ولی بهیچوجه نباید به آن اهمیت داد اشخاصی که اعصابشان ضعیف است و دچار حس پستی می باشند، از این ناتوانی آنی چنان وحشت می کنند که این حالت زودگذرشان مدتها ادامه پیدا می کند و چه بسا که دائمی می شود.
عروسهائی هم که به اصل مطلب وارد نیستند بیشتر حالت عصبی و یا ناراحت کننده ای بخود می گیرند که حال شوهر را بدتر می کنند. اگر به ناتوان بودن شوهرشان اعتقاد پیدا کنند و این موضوع را گاه بیگاه به رخ او بکشند، او را دچار ناتوانی شدیدی می کنند که معالجه اش باین سادگی ممکن نیست.
بعضی از مردها به محض اینکه یکبار به انجام عمل جنسی موفق نمی شوند. یعنی آلتشان آماده عمل جنسی نمی شود تصور می کنند که نیروی جنسی شان دارد از میان می رود و حال آنکه این حادثه ممکن است علت بسیار عادی پیش افتاده ای داشته باشد و فقط همان یکبار اتفاق بیفتد.
کسی که گمان می کند قدرت جنسی او از میان رفته است رفته رفته واقعا قدرت خود را از دست می دهد. اما اگر بتواند بخود تلقین کند که این شبهه و اعتقاد بی مورد بوده است. رفته رفته نیروی خود را بدست می آورد. چیزی که او را باین روز انداخته فقط نگرانی و ترس است. اگر این عامل روحی از میان برداشته شود، نیروی جسمی دوباره بجای خود بر می گردد.
در مورد بازیافتن نیروهای از دست رفته، چه در مرد و چه در زن، عمل «تلقین به نفس» نقش مهمی بازی می کند و این عمل در مورد از دست دادن نیروها نیز همین اندازه تاثیر دارد. مثلا مردی که هر وقت بخواهد آلت تناسلی او آماده عمل می شودف اگر بخود تلقین کند که ناتوان شده است، رفته رفته واقعا ناتوان می شود. زن جوانی که در شب زفاف هنگام برطرف شدن پرده بکارت رنج برده است، پیوسته عمل جنسی را کار رنج آوری می شمارد و چون باین موضوع اعتقاد پیدا می کند واقعا هنگام عمل درد می کشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
ضمن تشکر از توجه شما به این مطلب،نظرات سازنده شما در هر مطلب را صمیمانه ارج نهاده واميد داريم بتوانيم از حسن نظر شما در راستاي افزايش سطح ارائه محتوا بهره گيريم.
نظر شماقابل روئیت برای عموم خواهدبود .